ما رو باش خیال می کردیم همیشه یکی روداریم یکی کهبه وقت گریه سر رو شونه هاش بذاریم ما رو باش خیال می کردیم که یکی به فکرمون هست میون این همه وحشتتوی این کوچه بن بست ما رو باشدل به کی بستیم چشم به راه کینشستیم ماکهواسه خاطر تو قرق ماهوشکستیم وقتیخورشید حقیقت از خواب قصهبرآشفت تازه فهمیدم چه آسون چشم تو به من دروغ گفت هاج و واج رد نگاتو به گلای قالیدوختی بگو اون همه عشقو به چه قیمتیفروختی؟ تو به فکر من نبودیتوی گرگ و میش مهتاب حتی اندازه چشمی که یهو می پره از خواب